جدول جو
جدول جو

معنی حسب دار - جستجوی لغت در جدول جو

حسب دار
صاحب حسب. دارای حسب و شرافت
لغت نامه دهخدا
حسب دار
دارای حسب و شرافت
تصویری از حسب دار
تصویر حسب دار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
دارای عیب، معیوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسب حال
تصویر حسب حال
حسب الحال، برای مثال ترک چنگی چو در ز لعل افشاند / حسب حالی بدین صفت برخواند (نظامی۴ - ۷۰۷)، حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند / محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند (حافظ - ۳۷۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب دار
تصویر چوب دار
کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است، گله دار، گوسفنددار، گرزدار، چوبک زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حساب دان
تصویر حساب دان
کسی که حساب میداند، کسی که قواعد علم حساب را می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسابدار
تصویر حسابدار
کسی که حساب، داد و ستد، قرض و طلب اداره یا مؤسسه ای را در دفتر ثبت و محاسبه می کند، محاسب
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دُو طَ لَ)
که صاحب اصل و نسب است. که اصیل است. نژاده:
گر او را سوی گوهر گرم شد پای
نسب داران گوهر باد برجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از حصه دار
تصویر حصه دار
بهرمند، هنباز شریک سهیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعب دار
تصویر کعب دار
پایه دار دارا پایه: (هوا از بس ز شبنم شعله بار است چو فنجان ساغر گل کعب دار است)، (یحیی شیرازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیا دار
تصویر حیا دار
شرمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
معیوب، دارای عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسب حال
تصویر حسب حال
احوال کنونی، حسب حالت، وقایع روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب دان
تصویر حساب دان
آنکه از حساب سر در می آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسابدار
تصویر حسابدار
آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرب دان
تصویر حرب دان
عالم به فنون جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهبانی و پرورشگری اسب، سورای براسب در حال سورای بر اسب: سال ششم ساقیی فرمودی به اسب داری و قدحی از میان در آویختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسب سار
تصویر اسب سار
جمع اسب ساران جانورانی افسانه یی که سر اسب و تن آدمی دارند
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار، فرمانده لشکر سردار سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار، فرمانده لشکر سردار سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که حساب معاملات و دخل و خرج اداره یا مؤسسه ای را در دفاتر مخصوص ضبط کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
آکمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
Faulty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حجم دار
تصویر حجم دار
Cumbersome
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیب دار
تصویر شیب دار
Precipitous, Slanting, Sloped, Sloping, Steep
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حسابدار
تصویر حسابدار
Accountant, Bookkeeper
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حجم دار
تصویر حجم دار
громоздкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حسابدار
تصویر حسابدار
бухгалтер
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
неисправный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیب دار
تصویر شیب دار
обрывистый , наклонный , крутой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حجم دار
تصویر حجم دار
umständlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حسابدار
تصویر حسابدار
Buchhalter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیب دار
تصویر شیب دار
steil, schräg
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
fehlerhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حجم دار
تصویر حجم دار
громіздкий
دیکشنری فارسی به اوکراینی